ای خدا غصه نخور ! از تو فرارى نشدم ! بعد از آن حادثه ، در کفر تو جارى نشدم . با وجودیکه ، به حکم تو، دلم زخمى شد ، شاکى از اینکه مرا دوست ندارى ، نشدم ! ابر را ، چوب همین سادگى اش ویران کرد . من که ویرانتر از این ابر بهارى نشدم ! قسمتم بود ، اگر رفت و مرا تنها کرد ، بعد از او ، غرق شکایت ز تو آرى نشدم